جدول جو
جدول جو

معنی حساب سازی - جستجوی لغت در جدول جو

حساب سازی
(حِ)
عمل حساب ساز. حساب ساختن. حساب تراشی
لغت نامه دهخدا
حساب سازی
تنظیم کردن صورت حساب های غیرواقعی
تصویری از حساب سازی
تصویر حساب سازی
فرهنگ فارسی معین
حساب سازی
حساب تراشی، سندسازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شراب سازی
تصویر شراب سازی
شغل و عمل شراب ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبب سازی
تصویر سبب سازی
ساختن سبب، ایجاد وسیله، عمل سبب ساز
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ)
عمل حساب سازی را انجام دادن
لغت نامه دهخدا
(حِ بِ)
حسابی که در بانکها به نام اشخاص باز میگردد و شرایط نقل و انتقال وجوه سپرده در این حساب آسان میباشد. و معمولاً سودی برای آن منظور نمیشود. (اصطلاح بانکی)
لغت نامه دهخدا
عمل قاب ساز
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ)
عمل سبب ساز. وسیله سازی:
از سبب سازیش من سودائیم
وز سبب سوزیش سوفسطائیم.
مولوی.
در سبب سازیش سرگردان شدم
در سبب سوزیش هم حیران شدم.
مولوی.
رجوع به سبب شود
لغت نامه دهخدا
(حِ)
حزب بازی، گردآوری افرادی که از یک طبقۀ اقتصادی نباشند. رجوع به حزب بازی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ مِ)
علی بن احمد بن مکی رازی فقیه حنفی دمشقی که در آنجا به سال 598 هجری قمری درگذشته است. او راست: تکملۀ مختصر قدوری و خلاصهالدلائل و صلوه الهموم. (هدیه العارفین ج 1 ص 703)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
حالت حساب دان
لغت نامه دهخدا
(یَ فَ)
کسی که برای دیگری حساب بتراشد و بسازد
لغت نامه دهخدا
تصویری از شراب سازی
تصویر شراب سازی
باده سازی عمل و شغل شراب ساز تهیه باده از انگور و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاب سازی
تصویر قاب سازی
فروازی فرواز گری عمل و شغل قاب ساز، دکان قاب ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حساب جاری
تصویر حساب جاری
همار تزاک
فرهنگ لغت هوشیار
محاسباتی مهارت، حسابداری
دیکشنری اردو به فارسی